چطور کار با چوب را شروع کنیم
چطور کار با چوب را ما شروع کنیم؟ برای اینکه کاری را شروع کنیم معلوم هست که بسیار بسیار مشکلات هست و معلوم هست که هیچ کس هم طرفدار ا ین نیست که شما این کار را شروع کنید چه برسه که موفق هم باشید! و از اینها بگذریم خود آدم هم بهونه های زیادی دارد که کار را شروع کند. چه اینکه ابزار مورد نظرش نیست، پول نیست، سرمایه نیست، همراه نیست، حمایت نیست و…
اما این ها معمولا برای کسانی که کشش عجیبی به چیزی دارند معنی ندارد و این محدودیت های بی نهایت در برابر لذت شروع کردن کاری چیزی نیست.
اولین کار “شروع کنید”
اولین قدم این است که شروع کنید بیشتر بدون اینکه به محدودیت ها توجه داشته باشید و فکر کنید، و تحلیل کنید که چه اتفاقاتی وجود دارد. معمولا برای شروع یک کار کوچک مشکلات بزرگ یک کار بزرگ را نظر می آوریم و این عادلانه نیست. پس برای مثال که کار چوب را مثال میزنم این هست که شما اول شروع میکنید. نه با دستگاه گندگی، اره فلکه ای، اورفرز. بلکه با یک سنباده ورقه ای دونه ای چندهزار تومن و یک اره دستی ارزان بر روی یک زیرانداز وسط اتاقتان!
همین و به این سادگی می توانید شروع کار بزرگی را قدم بگذارید. یک سنباده با یک اره ارزان با این ماده عجیب اثیری خاصی که در وجودتان هست. ممکن هست به یک کمپانی بزرگ محصولات چوبی تبدیل بشود. اما اگر همین که این مطلب را میخوانید در دلتان کمی شک کنید و آن عقلانیتی که گفتم باید به آن در ابتدای کار کاملا بی توجه باشیم را در نظر بگیرید اصلا حتی به روی زیرانداز وسط اتاقتان هم نمی رسید. این قاعده برای فنون و حرفه های دیگر هم صادق هست. اصلا برای هرکاری!
دومین قدم خلق آینده
قطعا و صد قطعا که آینده ما یک عصاره هایی از حال ما هست. یعنی مثلا کسی که علاقه ای به ولخرجی دارد و به چنین کاری هم اهتمام می ورزد در آِینده ثروتمند نخواهد شد. البته جمله زیبای بزرگترین ثروت قناعت است! گرچه اگر به یکباره چنین فردی صاحب ثروت بادآورده بشود. یا وارث سرمایه دیگران و گذشتگان اما باز منحنی ثروت او منفی است. معمولا افراد وقتی چنین مثالی رو میزنیم مثال نقض زیاد می آورند چنانچه در بالا معلوم شد ظاهرا چگونه است درحالیکه باطن و ذات آن چیز در چه حالی است و همین افراد هم همان هایی هستند که از هرکاری به شدت ایراد میگیرند.
مثال دیگری که بزنم این است، دو کسب و کار را درنظر بگیریم اولی قدیمی و شناخته شده و رونق گرفته و دومی نو و پرخطر و مدرن و آنالیز شده اما رونق نگرفته و حتی با خطرات بسیاری دست به گریبان هست. ظاهرا کار اول بهتر و حتی موفق تر است. کار دوم خیلی ارزش سرمایه گذاری هم ندارد اما اینطور نیست و باطن کسب و کار دوم که هر روز آمار کسب و کارش را آنالیز می کند و مشکلات را رفع میکند و هوشمندانه قدم می گذارد به نوعی در کارش سرمایه گذاری کرده است. و روزی می رسد که کسب و کار اول در گوشه شاد و آرام خودش در حال عقب افتادگی و ضرر است و کسب و کار دوم پویا و روز به روز جلوتر!
پس چه کار کنیم؟
پس اینکه نقشه آینده کسب و کارتان را که اینجا چوب را مثال می زنیم را ترسیم کنید. یعنی بزرگ فکر کنید و حتی نامحدود باشید. چون معمولا مشکلات و زمان اجازه احقاق تمام ایده های شما را نمی دهند. شما همیشه به بخشی از افکارتان دست میابید اما جاده و مسیر را باید مشخص کرده باشید. این بسیار مهم و اساسی است. انسان های بزرگ اندیشه های بزرگی هم دارند و ترسو ها و محافظه کارها همیشه در گوشه امن خود ترس از منافع خویش را دارند واین ترس یک عمر جلو هر فکری را میگیرد.
سومین قدم یاد بگیرید
امروزه واقعا عصری هست که کافیست با اینترنت هرچیزی را بهتر و بی منت تر از هر استادی یاد بگیرید. اینترنت را باز کنید و فیلم آموزشی و در زمینه چوب و کار باچوب یا هر فن و تخصصی مطاعه کنید و بعد از این کار به بازار بروید و محدودیت های آموزش هاتان را از نزدیک ببینید. از نزدیک چیزهایی که یادگرفته اید را لمس کنید. بسیار مهمه که از هر کس و هرچیزی بتونید اطلاعات کسب کنید. و هیچ گونه غرور و ترسی نداشته باشید که چرا باید از فلانی یاد بگیرم.! استادی شما به اندازه محقق بودن شما است حتی در کار چوب و کاری تجربی مثل کار با چوب.
سرمایه گذاری
برای اینکه بتونید آن زیرانداز اطاقتان و اره دستی ارزانتان را به یک کارگاه بزرگ تبدیل کنید. باید با برنامه سرمایه گذاری کنید. تو سرمایه گذاری می گویند اگر سرمایه گذار پیدا کنید و سرمایه گذار ایده و کسب و کارتان کسی غیر از خودتان باشد موفق ترید. زیرا ترس کمتری از خرج و مخارج خواهید داشت. اما این کار یک ایرادی هم دارد و آن این هست که تمام کارتان تحت کنترلتان نیست. این از نظر ما یک زیان می تواند باشد اما قطعی نیست.
برای اینکه بتونید در کارتان سرمایه اولیه ایجاد کنید. از همان اول محصولی را هرچند ابتدایی تولید کنید. واقعا برای فروشش آماده اش کنید. قطعا در کار چوب و هرکار دیگری اگر بخواهید حرفه ای و مستمر ادامه بدهید به جز ایده و عشق نیاز به تولید ناخالصی خواهد داشت. البته این در کار هنر صادق نیست اما اگر بخواهید سودآوری کنید باید این چرخه تولید و فروش را شروع کنید.
کجا بفروشیم؟
امروزه دیگر برای فروش محصولات نیازی ندارید که حتما باید مغازه اجاره کنید. یا حتما به فروشگاه های فیزیکی محصولتان را ارائه کنید. بلکه با کمک اینترنت می توانید در جاهای مختلفی خودتان و محصولتان را بشناسانید. مثلا سایت های آگهی رایگان و سایت های مارکت پلیس و شبکه های مجازی این ویژگی را در اختیارتان قرار میدهند. که بتوانید رایگان و یا با کمترین هزینه محصولتان را بفروش برسانید.
البته فروش فیزیکی یک راه حل مطمئن تر و حتی موفق تری بوده و هزینه بالای اولیه و نیاز به زمان زیادتر نسبت به فروش آنلاین دارد اما امروزه قواعد فروش تغییر کرده و در ابتدای کار توصیه نمی شود فیزیکی بفروشید چنانچه پتانسیل فروش آنلاین بسیار بیشتر اما نیاز به کمی تخصص است. اما برای شروع سایت هایی که در بالا گفته شد راه حلی مناسب و کم هزینه ای هستند که فروش اولیه را به راحتی برایتان رقم میزنند.